متـــــــــــــــــــــن هـــــــــای عاشــــــــــــقانه
متــــــن های عاشقانه - سری هفته چهارم بهمن - 93
نبینی ضرر کردی از من گفتن بود
برای دیدن متن ها بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
دوست مجازی من...
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم
دوست مــــــــــجازی من
این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم
مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود
روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم
نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی
پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است
میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد
برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری
مینشینی برای دل خودت
گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار
ولی میدانم
قدر تمام لبخندهایت تنها هستی
اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی
دوست مــــــــــجازی من....
.
.
.
گاهی آنقدر بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد
فراموش میکنیم خودمان را
دور میزنیم منطق و باورهایمان را
میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم
حجم بزرگ تنهاییم را
با عاشقانه ای برای توپرمیکنم
با یک دست قلمم را میگیرم وبادستی دیگر خاطراتت را درآغوش میفشارم
ومی نویسم
ازشیرینی بوسه هایت
ازگرمی آغوشت
ازهورم نفسهایت
ازمعجزه چشمانت
عطرتنت تمام آغوشم را پرکرده است
ومن مست ازتو
شعرمی نویسم
.
.
.
قبله گاهم نگاه توست
به سینه ات سجده میکنم
عشق من
من تورامیپرستم
.
.
.
یادت هست
آن زمان راکه شورعشقی زیبا دردلت روشن بود ومن گرم میشدم با حرارت آن
یادت بماند
امروز تورامبینم سرد و ساکت
چون روح سرگردانی که شب هنگام درخانه درحرکت است
و چون سایه ای که گاهی فقط گاهی پشت سرم ایستاده است
ومن هرروزخودراکمی گول میزنم
وبه خوددلداری میدهم "خداراشکرحداقل سایه اش را گاهی میبینم"
.
.
.
ازمنطق بدم می آید
چون حرف دل را نمیفهمد
دل باید بگوید و بگوید و بگوید
واو نفهمدونفهمدونفهمد
بعد بیاید استدلال کند
دل بیچاره
عشق را میفهمد این استدلال نمیخواهد
یک دل عاشق می خواهد
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
.
.
.
دلگیرم ازتو
تویی که عاشقت هستم
اما
لایق یک درددل ساده هم نیستم
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم…
.
.
.
شعر را دوست دارم
که میتواند زمان را نگه دارد
و تو را کنار من
بیآنکه پیرت کنم
و سنگینی کنم بر شانهات
گاهی
به من فکر کن
مثل دستی ناشناس
در بریده ای از عکسی قدیمی
.
.
.
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
.
.
.
.
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش…
بگـــذآر فــَرآمــــوش کــُـنــَم لــَحــظـہ هــآیی رآ کـــہ
دَر سـَـرمــآی بـــیــکــَـســــــــــی لَرزیـــــدَم…
1- وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده …
بی تفاوت ازین فشار رد نشیا
داره باهات حرف میزنه…
میگه دوست داره!
میگه هوات و داره!
میگه حواست به من باشه!
میگه حواسش بهت هس!
میگه تنها نیستیا!
میگه….
تو هم همینجور که دستت تو دستشه
آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش…
آره
یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین !
.
.
.
بیا و عاشقم باش … ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ ؟
ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ ﺩﻟﯿــﻞ خنده هایم باشید ؟
ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ ﺳــﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺑـﻪ سراغم بیایی ﺑــﻌﺪ ﺑﮕــﻮﯾــﯽ :
خانم ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ برایتان بمیرم ؟؟
ﻭ من بگویم :
ﺑﺒــﺨﺸﯿـﺪ آقا نمیشود..!
ناامیدی را در چشمانت ببینم …
دستم را به پشت قفل کنم
سرم را کج کنم ، نگاهت کنم و بگویم :
ﺁﺧــﻪ ﺷﻤـــﺂ ﺑـــﺂﯾــﺪ ﺯﻧـــﺪﮔﯽ ﻣــَـﻦ ﺑـــﺂﺷﯿـــﺪ …
ﻣـــﯽ ﺷــﻮﺩ شیطنتهایم را بفهمید ؟؟ !
ﻣـــﯽ ﺷـــﻮﺩ باشی و بیخیال نبودن ها شوی ؟؟ !
ﻣــﯿﺸــﻮﺩ ﻧَﻔـَﺴـَﻢ باشید آقا ؟
.
.
.
صندلیت را کنار صندلیم بگذار !
همنشینی با تو یعنی “تعطیلی رسمی تمام دردها”
.
.
.
لـج میکنم …
بداخلاق میـــشم!
نه چیزی میبینم،
نه چیزی میشنوم،
نه چیزی میگم!
دست خودم که نیست
تو که نباشی،
زندگی
بـــــــــــــــایــــــــــد
به کامِ من تلخ بشــه ..!
.
.
..
تمام شعرهای عاشقانه ام را باید بسوزانم
تا ازحرارتش کمی گرم شوم
میخواهم گرمایش قلبم را به آتش بکشد
شاید جبران سردی دستانت و سردی احساست شود
دارم درکنارت یخ میزنم....
.
.
.
.
گاهی آنچنان دلتنگت میشوم
که تمام عاشقانه های دنیا نیز
این دل بیقراررا آرام نمیکند
آن لحظه باید فقط توباشی
ومن
خیره شوم دردریای چشمانت
به آتش بکشم تمام آرامشت را
با دستانم زنجیری بسازم برگردنت
وبا بوسه ای بدوزم لبانت را
باشد که دیگر مرا دلتنگ خودت نکنی
.
.
.
.
هنوزهم نمیدانم چه شده
چرا بامن حرف نمیزنی
فقط این را میدانم که دردادگاهت محکوم شده ام به تبعید
ازآغوشت به تنهایی وبازهم تنهایی
شکنجه میکنی مرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
خمودگی پشتت
سپیدی مویت
بی رمقی چشمانت
زمختی دستانت
هیچکدام آرامش آغوشت را کم نمیکند
ای کاش بازهم آغوش میگشودی و باچشمانت مرا به میهمانی بوسه هایت دعوت میکردی وبانفسهایت جان تازه ای به کالبدم میدمیدی آنچنان مرا به سینه ایت میچسباندی که صدای قلبت گوشم را پرمیکرد
کاش بازعاشقم میشدی
.
.
.
سردرگمم درحجمی ازاحساسات
روزی ازعشق میگویی
روزی ازنفرت
روزی چشمانت شعرعاشقی میسرایند
روزی ازتنهایی و جدایی
ومن درکشاکش این احساسات متناقض
مات و مبهوت نشسته ام
چه معصومانه سردرگم نگاهت میکنم "تومرا دوست میداری؟"
مگرمیشود تورادوست نداشت ؟ چرا دیروز ازنفرتت گفتی ؟
توباورمیکنی میشود عاشق بود و تنفرداشت ؟
میدانم این قصه نیزمثل قصه نفرتت میماند فردا چگونه ایی "نمیدانم"
.
.
.
دیگرازتونه مهرمیخواهم نه مهربانی نه بوسه نه نوازش نه حتی میخواهم که نامم را صدا بزنی
دیگرخسته ام ازتمام تقلاهای بیحاصلم زین پس ازخودم میخواهم
میخواهم کورشوم کرشوم بی احساس شوم میخواهم مرگ را عاشقانه درآغوش بگیرم تاجایی دیگربرای توباقی نماند
نام من زین پس مرده متحرک است ازآشنایی با توخوبشختم
.
.
.
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
باز تاس می اندازم
وباز می بازم تمام قلب عاشقم را
باز تاس می اندازی
وبازمی بری تمام هستیم را
من برنده ترین بازنده قمار عشقم
.
.
.
.
شناسنامه رو بیـــــ خیالـــــــــــــــ !
محلــــــ تولد منـــــــ ، آغوشــــــــــ گرمــــــ توستــــــــــ مـــ❤ــــادر …
.
.
.
نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای …
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته …
کـمـیّت مهم نیست !
کـیـفـیـت مهمه که توام نداشتــی !
.
.
.
فهمیدهام که نفرت هم مثل دیگر احساسات
مثل عشق ، قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
.
.
.
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
“دیگر نمی خواهمت گــ ــمــ ــشــ ــو”
.
.
.
پر گرفتم
حتی پرواز را هم تجربه کردم
ای کاش زودتر می رفتی . . .
.
.
.
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن ؛
فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد ،
اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی …
.
.
.
محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد …
.
.
شب ها
به وقت خواب
از طرف من
وجدانت را ببوس
اگر بیدار بود … !
.
.
.
هر چقدر
عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت،
بوی کثیف خیـــانت را میدهد…
عزیز لعنـــتی ام…
.
.
.
حالم به هم می خورد از کلمه های “عزیزم” و “عشقم” ؛
من را همان “ببین” صدا کن…!
.
.
.
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
درد مـــــن چشمـــــانـــی بــــو د
کــه بــه مــن اشکــ ! هدیـــه میــــداد و بــه دیگــــران چشمــــــــکــ ـ ـ ـــ !
.
.
.
حالا که رفته ای
حسابی که هوا را بی من نفس کشیدی
سر دو راهی که رسیدی، به چپ برو
به جهنم ختم می شود !
.
.
.
.
بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـیـن ســـادگــــی !
.
.
.
ببند در آن دلت را … که به روی همه باز است
یخ کردم …
.
.
.
هرکس به طریقی دل ما می شکند
اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی . . .
.
.
.
نـشـستـه ام…
بـــیـاد ِ کــودکــی هـــایــم ،
دور ِ “غــلـط“هــا ،
یـک خــط ِ بـستـه مـی کـــشـم !
دور ِ تــــــــو !
.
.
.
نگران اشک هایم نباش !
از لبخندم بترس که معنایش اشک های فردای توست …
.
.
.
اگر وجدان هم فروشی بود، برای خرید تمایلی نداشتی . . .
.
.
.
بودن با بعضیا لیاقت نمی خواد ، اعصاب می خواد !
.
.
..
.
.
آدامسمو با اون همـه “شیک” بودنش بعد نیم ساعت زیر کفشم له میکنم
تو که جای خود داری !
.
.
.
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ،
این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند …
آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته !
.
.
.
بهتره نداشته باشمت !
تا این که داشته باشم و ندونم با چند نفر شریکم !
.
.
.
تو مثل زمین قدرت جاذبت فوق العادست
اما کاش از پستی بلندی هاش
پست بودن رو یاد نمیگرفتی …
.
.
.
اشتباه من املایی بود ،
من فقط او را همدرد نوشتم ،
گویا او هم ، درد بود …
.
.
.
موندگاریش بیشتر از باطریِ موبایل من … بعضی رابطه هاست !
.
.
.
همه چیز عوض شده جز تو
تو از اول هم عوضی بودی …
.
.
..
.
.
احترام من نسبت به تو…
به تنت زار می زند!
باید کمی از پهلوها برایت تنگش کنم؛
تا کمی اندازه ات شود . . !
.
.
.
دستگاه مشترک مورد نظر از دست “دوستت دارم” های دروغ تو خاموش است،
لطفا دیگر تنهایش بگذار …
.
.
.
شاید با دروغ هایت مثل شب آرام باشی …
اما برای من مثل روز روشنی …
.
.
.
احـتــرام برای بعضــیـــا بیــشتر از کـــراکـــ و شیــشــه تـــوهــم مـیـاره !!
.
.
.
سوختنم را دیدی و خندیدی
خنده ات را دیدم و سوختم
خنده هایم را خواهی دید
دیدارِ ما به وقت سوختنت
.
.
.
> - - - - - - - - موزیکان - - - - - - - - <
اولا فکر میکردم من تنها کلید خوشبختی هستم
که به در قلب تو خوردم !!!
اما الان که نگاه میکنم میبینم قلب تو به هر کلیدی میخوره
.
.
.
مهم این نیست که رفتی ، مهم اینه که دیگه برنگردی …
.
.
.
.
سیب از درخت افتاد
ستاره از آسمان
تو از چشم من
گاهی فرقی نمیکند از کجا ؟
سرنوشت مشترکی است سقوط …
.
.
.
به بعضی ها باید گفت هــــی فـــلانــی نردبـــان هــوس را بـردار و از اینـجـا بــرو،
با ایــــــن چــیــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـی رسد !
عـــشـــق بـــال مـــیخــواهــد کـه تـــو نـــــــداری . . .
خیال کردم بری، میری از یادم
تو رفتی و نرفت چیزی از یادم
تو رفتی تازه عاشق تر شدم
از اونی هم که بود بدتر شدم من
صبح تا شب این شده کارم
که واسه ی چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی، تو تموم کس و کارم
تو به داده من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست، اگه چیزی ام هنوز هست
نازنینم،امید شیرینم، من به جز تو کسی نمی بینم
از اون روزی که رفتی ،یه روز خوش ندیدم
بجز دستای گرمت پناه و پشت ندیدم
زندگیمو به پای تو دادم
اون روزا رو نمیره از یادم
نازنینم، برس به فریادم
صبح تا شب این شده کارم
که واسه ی چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی، تو تموم کس و کارم
تو به داد من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست، اگه چیزی ام هنوز هست
- ۹۳/۱۱/۲۱